Monday, March 30, 2009

بوشهر و پديده آپارتمان نشيني

جعفر موسوي فرد - کارشناس اقتصادي

 

بوشهر بود و هزاران زيبايي و زيبندگي و شکوه و جلال عمارت هاي آن . شهري که از عظمت نامش هنوز زمزمه هايي در گوش کوچه هاي باريک و سنگ فرش ، پنجره هاي طاقي هلالي و شناشيرها جاري است. صفا و صميميت و آرامش زندگي در بناهاي وسيع دو و سه طبقه اي که با مصالح بومي ، بافت قديم را شکل داده بود و چشم اندازهايي دل انگيز از مشاطه گري طبيعت در حومه شهر و سحر انگيزي اش در غروبگاه خورشيد بر کرانه دريا . و اين همه ديريست مي رود تا در هياهوي "رويش هندسي سيمان ، آهن ، سنگ " همرنگ رؤيا شود .

باري ، جمعيت شهري کشور در سال 1335 کمتر از 6 ميليون نفر بوده و حدود 31 درصد از کل جمعيت را به خود اختصاص داده است. نسبت جمعيت شهري به کل جمعيت مطابق سرش

آپارتمان

Thursday, March 26, 2009

معماری خانه و شخصیت‌های داستانی

انسان‌ها، فضاهای زندگی خود را برآمده از نیازهایشان می‌سازند و سپس این فضاها به نوبه خود بر چگونگی زندگی آن‌ها تأثیر می‌گذارد و آن را تغییر می‌دهد. زندگی در برجی مسکونی که ساخته شدنش از نیازهای زندگی امروز سرچشمه گرفته، تأثیر متفاوتی بر جسم و جان آدمی دارد تا زندگی در خانه‌ای با حیاط‌های تو در تو و اتاق‌هایی در سایه روشن.

داستان‌نویسان و سپس فیلم‌سازان، آن‌ها که جنبه‌های مختلف روان و زندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها را در موقعیت‌ها و مکان‌های گوناگون ترسیم می‌کنند، گاه در آثارشان چنان در ویژگی معماری یک «خانه» دقیق شده‌اند که فضای معماری جزو یکی از شخصیت‌های داستان یا فیلمشان شده است. شخصیتی که نمی‌توان از بررسی آن غفلت کرد.


خانه اتحادیه در خیابان لاله‌زار، محل فیلم‌برداری «دایی جان ناپلئون (عکس از وبلاگ «تاریخ ایران و تهران»)

گاه حضور این فضای معماری در کار بعضی داستان‌نویسان چنان پررنگ است که داستان اصلاً در غیاب آن، خط و سمت و سویی دیگر می‌گیرد یا اصلاً آن ماجراها بدون آن گونه فضاها امکان تحقق ندارد. در این داستان‌ها گاهی می‌شود که فضا بر شخصیت‌های انسانی تسلط و چیرگی داشته باشد.

شاید بر عکس آن چه که در ابتدا به نظر می‌آید، در این دسته فیلم‌ها یا داستان، الزاماً شرح مفصل و دقیقی از خانه یا مکان وقوع ماجرا نمی‌بینیم. نویسنده یا فیلم‌ساز سعی نکرده تمام جزئیات را در یک تابلو واقع‌گرایانه جلوی چشم ما به حرکت در آورد؛ بلکه استفاده آگاهانه او از معماری در روند تکوین داستان چنان بوده است که فضای معماری روابط میان شخصیت‌ها را تعیین می‌کند یا تغییر می‌دهد.

بیایید خیلی کوتاه و مختصر جایگاه معماری و خانه را در چند فیلم و داستان به یاد ماندنی پیش خود مجسم کنیم:

این درست است که پرداخت قوی و فوق‌العاده دایی‌جان، مش‌قاسم، اسدالله میرزا و پوری فش‌فشو در داستان و سریال تلویزیونی «دایی جان ناپلئون» چنان استادانه است که بسیاری از ما مدت‌ها با این شخصیت‌ها و داستان‌هایشان زندگی کرده‌ایم و تکیه‌کلام‌های آن‌ها را به عاریت گرفته‌ایم؛ اما غالباً در بررسی این داستان، نقش محوری و مرکزی آن باغ، که خانه شخصیت‌های اصلی در آن قرار گرفته، فراموش می‌شود.

معماری آن باغ بزرگ و طرز قرار گرفتن خانه‌ها نسبت به هم، در تعیین بسیاری از خطوط اصلی داستان سهیم و تأثیرگذار است. باغی که هر روز از یک گوشه‌ی آن صدای جنجالی تازه برمی‌خیزد؛ خانه‌هایی که روابط خصوصی آدم‌ها را در معرض دید و قضاوت سایر اعضای خانواده قرار می‌دهد؛ زیرزمین‌ها، پستوها، پشت‌بام‌ها و حیاط خلوت‌هایی که امکان رشد ماجراهای عاشقانه، خیانت‌های خانوادگی، ماست‌مالی کردن آن‌ها، بدگویی‌ها و دسیسه‌چینی‌ها را فراهم می‌کند.

همان طور که برخی منتقدان ادبی مانند آذر نفیسی، دایی جان ناپلئون را از نظر داستانی نمادی از جامعه ایرانی در آستانه تحولات بزرگ سال‌های پایانی جنگ دوم جهانی دانسته‌اند، در فضای معماری آن نیز می‌توان خبر و نشانه‌هایی از تحولات کالبدی آینده سراغ گرفت که چهره شهرها و خانه‌های ایرانی را تغییر داد.

معماری خانه نیز مانند موقعیت آدم‌های داستان در «آستانه» تغییر و گذار قرار دارد. آن بستری که آدم‌های داستان در آن دور هم جمع شده‌اند، زاینده موقعیت‌هایی است که آن‌ها را در تحولات بعدی به تغییر یا ترک آن موقعیت یا مکان وادار می‌کند. اتفاقی که در عرصه واقعی اجتماع نیز در حوالی همان سال‌ها، یعنی دهه ۲۰ و ۳۰ خورشیدی در ایران روی داد.

معماری خانه مبتنی بر روابط خانوادگی جمعی است که بر روابط فردی تک‌تک آدم‌ها سایه می‌اندازد. تحولات بعدی اجتماعی نشان می‌دهد که انسان ایرانی نیز به اجبار یا اختیار از این الگوی معماری گذر می‌کند؛ یا گذر داده می‌شود. انگار پزشک‌زاد و بعد ناصر تقوایی با نوشتن و سپس تصویر کردن این داستان، خواسته‌اند وداع اجباری و قریب‌الوقوع با آن الگوی معماری را نشان دهند.

نمی‌توان بحران‌های فردی و جمعی ساکنان آن خانه را تنها ناشی از روابط فضایی خانه محل سکونتشان دانست. اما مسأله این‌جاست که با ورود متغیرهای جدیدی به زندگی آدم‌ها، فضای زیست گذشته آن‌ها می‌تواند دچار بحران شود و به نوبه خود در روابط آن‌ها با یکدیگر تأثیر بگذارد. آیا آهنگ رشد طبقه متوسط و اضمحلال آهسته خانواده‌های اشراف قدیمی، آن فضا را به ناچار دچار بحران نمی‌کرد؟

بحران در آن گونه از حیات اجتماعی، سرانجامی جز جدا شدن و تفکیک باغ و به طور مثال تبدیل احتمالی‌اش به آپارتمان‌هایی چندطبقه را در پی نداشت. این تمایل به تفکیک عرصه‌های خصوصی را در بسیاری از صحنه‌های داستان دایی جان می‌بینیم.

اگر بر روی یکی از بی‌شمار موارد مطرح در این داستان، یعنی روابط عاطفی شخصیت‌ها درنگ کنیم، تأثیر معماری خانه و باغ را بر شکل‌گیری یا بر هم خوردن آن مشاهده می‌کنیم. از یک سو نوعی شلختگی در روابط عاطفی - جنسی (مثل رابطه دوستعلی با قمر) و از سوی دیگر در امان نبودن حریم خصوصی و عاطفی آدم‌ها از حضور دیگران.

به یاد بیاورید صحنه‌ای را که دشمنی سعید با پوری سبب می‌شود بساط عیش او را با اختر به راحتی بر هم بزند. بافت معماری خانه سرنوشت آدم‌ها را در هم می‌تند. در این فضا نمی‌توان در را بست و سر را به کار خویش مشغول کرد.

اگر دایی جان ناپلئون را رها کنیم و به اوایل دهه ۷۰ میلادی در شهری اروپایی پا بگذاریم، با فیلم بی‌نظیر دیگری روبه‌رو می‌شویم که نقش معماری در آن نیز اساسی و حیاتی است. این نقش از منظر دیگر چنان ظریف و ناملموس است که در نگاه اول، سایه گسترده آن بر سر داستان و آدم‌ها دیده نمی‌شود.

«آخرین تانگو در پاریس» با بازی درخشان مارلون براندو و کارگردانی برناردو برتولوچی، داستان روابط مردی آمریکایی با دختری فرانسوی است.


نمایی از فیلم آخرین تانگو در پاریس

مرد سال‌هاست با همسرش در پاریس زندگی می‌کند. همسر مرد که صاحب یک مهمانخانه بوده به تازگی خودکشی کرده است. زندگی مرد و همسرش فراز و نشیب‌های زیادی داشته و او به ارتباط زن با مردان دیگر (مسافران مهمانخانه) پی برده است.

او در حالی که در نمای ابتدایی فیلم، خسته و در هم شکسته از خیابان‌ها گذر می‌کند دختری جذاب را مقابل خود می‌بیند که به قصد اجاره کردن آپارتمانی وارد یک ساختمان می‌شود.

آپارتمان؛ این فضای کلیدی رهایی‌بخش و تسکین‌دهنده؛ این قلمرو پادشاهی کوچک و ناپایدار پل (مارلون براندو) با دختر فرانسوی. دختر برای اجاره کردن آپارتمان، کلید را از سرایداری می‌گیرد که به قول خودش نه مستأجران را می‌شناسد، نه می‌داند کی می‌آیند و کی می‌روند. هر کس که خانه را خالی می‌کند، کلید را برای او می‌گذارد تا به مستأجر بعدی بسپارد.

آپارتمان، این سرای ناشناختگی و آسودگی. جایی که می‌توانی تا ابد در آن ناشناس باقی بمانی.

یکی از زیباترین صحنه‌های فیلم آن‌جاست که دختر کلید می‌اندازد، در را باز می‌کند و وارد آپارتمان خالی و نیمه‌تاریک می‌شود. پنجره را که باز می‌کند، نور، هیکل مرد را که روی رادیاتور چمباتمه زده و قوز کرده، روشن می‌کند.

مرد و دختر در آپارتمان رابطه‌ای جنسی را با هم آغاز می‌کنند؛ بی آن که چیزی از گذشته یکدیگر بدانند. رابطه‌ای که مرز برخی تابوهای جنسی را نیز می‌شکند و گاه به خشونت و تجاوز نیز نزدیک می‌شود. انگار فضای سرد و خالی خانه، ناشناس بودن آدم‌ها، عدم تعهدشان نسبت به یکدیگر و بی‌اطلاعی‌شان از گذشته و سوداهای آینده دیگری، نیرویی را برای گذر از بسیاری مرزها برایشان مهیا می‌کند.

مرد حتی در برابر گفتن نامش به دختر نیز مقاومت می‌کند. او در یکی از صحنه‌های فیلم به دختر می‌گوید: «ما باید هر چه را که می‌دانیم، فراموش کنیم. هیچ اسمی در کار نیست. خارج از این‌جا، خارج از این مکان همه چیز مزخرف است»

آپارتمان و فضای خالی آن در این داستان کارکردی بیش از یک «لوکیشن» متعارف دارد. آن ساختمان نیمه‌خالی، رابطه‌ای را میان آن زوج شکل می‌دهد که خارج از آن و در فضایی دیگر، امکان تحققش دشوار یا ناممکن است

تهرانپارس

تضاد ماجرا آن‌جاست که مرد (براندو) در مهمانخانه همسرش زندگی می‌کند؛ جایی که مدام مسافران به آن می‌آیند و می‌روند و اکنون در این آپارتمان نیمه‌خالی، قلمرویی سرشار از سکوت و در عین حال سرد و خالی یافته است. این‌جا آپارتمان هم به روابط آن دو شکل می‌دهد و هم سرد و خالی بودن آن، به استعاره‌ای از روابط آن‌ها تبدیل می‌شود.

این ماجرا و روابط شکل گرفته در بطن آن را در کنار روابطی که در باغ و خانه دایی جان ناپلئون می‌گذرد، مجسم کنید. آن هیاهو را در کنار سکوت غریب آپارتمان پاریسی بگذارید. هر فضایی، روابط انسانی و اجتماعی خاص خود را بازتولید می‌کند.

آن گونه که پل (مارلون براندو) می‌تواند در آن آپارتمان بدون دانستن نام و گذشته دختر و بدون افشای نام و گذشته خود، روابطی ایجاد کند. در باغ دایی جان ناپلئونی، نه تنها چنین چیزی امکان وقوع ندارد؛ بلکه هر رابطه‌ای، موضوع جلسات خانوادگی و تصمیم‌گیری‌ها و دعوا‌های دسته‌جمعی است. با این حال فضای آپارتمان براندو عاری از روابط گرم و خانوادگی است.

در میان آثار برجسته ایرانی نمی‌توان «آپارتمان» را در فیلم اجاره‌نشین‌های داریوش مهرجویی نیز فراموش کرد. فیلمی که در آن «شخصیت» ویژه آپارتمان، حاکی از یک دوره خاص در حیات اجتماعی ایران است.

مقایسه میان این دو داستان و فیلم‌های ساخته شده بر اساس آن‌ها، فقط بر مبنای تأثیر فضای معماری بر روابط شخصیت‌های داستانی صورت گرفته است و ارتباطی با نحوه فیلم‌سازی یا شیوه‌ها و شگرد‌های داستان‌نویسی و روایی آن‌ها ندارد

موتور جستجوی املاک ایران - تماس با ما
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - ثبت ملك به صورت مستقيم
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - راهنما
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران -درباره ما
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - عضویت آژانس های مسکن در سویگل
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - نمایندگی در شهرستانها
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - عضویت ویژه برای وبسایت های ارائه کننده خدمات مسکن
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - سرویس اتوماتیک ثبت املاک در سویگل
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - سفارش طراحی وبسایت
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - لینک به سویگل
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - کد لازم برای قرار دادن موتور جستجو در سایت
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - تبلیغات در سویگل
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - سویگل در مطبوعات
موتور جستجوی مسکن و املاک ایران - اخبار و رویدادها

مشاورین املاک بزرگ دهکده
مشاورین املاک بزرگ دهکده - تماس با ما
مشاورین املاک بزرگ دهکده - راهنما
مشاورین املاک بزرگ دهکده - گالری عکس
مشاورین املاک بزرگ دهکده - اخبار
گروه مشاورين املاك بزرگ دهكده - تبلیغات در سایت ما
گروه مشاورين املاك بزرگ دهكده - لینک به ما
گروه مشاورين املاك بزرگ دهكده - درباره ما

تبریز - شریعتی

Wednesday, March 11, 2009

آپارتمان و زندگي آپارتماني


امروزه با افزايش روز افزون جمعيت شهري و قيمت زمين ، ساخت و ساز آپارتمان و زندگي آپارتماني مقرون به صرفه تر شده است . بيشتر ما حداقل يك بار زندگي در محيط بسته آپارتماني را تجربه كرده ايم و از معايب و مشكلات آپارتمان نشيني آگاهيم. يكي از عمده معايبي كه بيشتر مردم از آن گله مند هستند خفه و بسته بودن فضاي آپارتمان است . ما با استفاده از چندين نكته كوچك كه بيشتر جنبه بصري دارد ميتوانيم اين فضاي مرده را زنده تر و آپارتمان خود را دلباز تر نماييم .

1. انتخاب رنگ ديوارها
انتخاب رنگ مناسب براي فضاي آپارتماني بخصوص آپارتمانهاي با متراژ كم بسيار مهم است. رنگها از نظر درخشندگي و شفافيت انواع مختلف دارند كه بهترين انتخاب ، انتخاب رنگهاي روشن با درخشندگي و شفافيت زياد است . اصولا" رنگهاي روشن باعث مي شوند كه فضا بزرگتر بنظر آيد و هر چه شفافيت و درخشندگي آن بيشتر باشد به دليل انعكاس نور فضا زنده تر بنظر مي آيد. يكي از رنگهاي مناسب آپارتمان رنگ استخواني روشن است ، كه علاوه بر داشتن شفافيت و روشني با بيشتر رنگهاي وسايل منزل همنشيني دارد و كمپوزيسيون مناسبي را ايجاد مي نمايد.جهت ايجاد تنوع در رنگ ميتوانيد در قسمت ديوار اپن آشپزخانه از مصالح سنگي با رنگهاي متنوع استفاده نماييد.

2. انتخاب كفپوش
جهت پوشش كف آپارتمان از مصالح گوناگوني ميتوان بهره گرفت .( از جمله سراميك ها ، پاركتهاي طرح چوب ، موكت و ...) اگر قصد تعويض كفپوش ساختمان را داشته باشيد ، در صورت استفاده از سراميك مي بايست در انتخاب رنگ آن دقت زيادي شود، زيرا استفاده از رنگهاي تيره در كف ، فضا را فشرده تر نشان ميدهد . معمولا استفاده از رنگ هاي بسيار روشن مثل سفيد نيز معايبي به همراه دارند ، يكي از معايب آن يكدست شدن فضا است كه جهت برطرف كردن يكدستي آن مي توان از يك قاليچه در زير ميز مبل استفاده كرد. يا اينكه در ميان سراميك ها طرح هايي با رنگهاي متفاوت را بكار گرفت.در صورت استفاده از پاركت نيز ميبايست نكات گفته شده را رعايت نمود و رنگهاي روشن طرح چوب را انتخاب كرد.

3. انتخاب مبلمان و نحوه قرار گيري
انتخاب رنگ مبل اختياري است اما استفاده از رنگهايي مثل كرم روشن و يا حتي سفيد به زنده تر كردن فضا كمك بيشتري مي نمايد و فضا بزرگتر به نظر مي آيد. در مورد انتخاب طرح مبل بهتر است حتي المقدور مبل هايي با اشكال هندسي صلب و يا بدون منحني انتخاب شود. در مورد نحوه چيدمان آن بهتر است مبلها را تقريبا" چسبيده به ديوار ها قرار داد علت انتخاب شكل بدون منحني نيز اين است كه مبلها در كنار ديوار صاف تركيب مناسبتري را ايجاد نمايند. حتي المقدور سعي كنيد وسايل خانه را نزديك به ديوارها قرار دهيد تا از هدر رفتن كوچكترين فضاها نيز جلوگيري شود. اگر در جلوي پنجره ها از پرده هاي پارچه اي استفاده مي كنيد بهتر است رنگ آنها نيز روشن انتخاب شود

4. نورپردازي
نور نيز نقش مهمي را در زنده كردن فضا به عهده دارد . استفاده از نور مناسب و يكنواخت در آپارتمان خفگي محيط را از بين مي برد ، البته استفاده از نور طبيعي بسيار مناسبتر است . در صورت ضعيف بودن نور طبيعي كمبود آن را با بكارگيري نور مصنوعي جبران نماييد. حتي المقدور از پرده هاي عمودي يا كركره اي استفاده نكنيد ، زيرا از ورود نور خورشيد به داخل تا ميزان زيادي جلوگيري مي نمايند. پرده هاي پارچه اي يا توري بهترين انتخاب براي پنجره هاي آپارتمان محسوب ميشوند. زيرا نور را به خوبي از خود عبور مي دهند.استفاده از نور پردازي موضعي بر روي قاب ها و ... نيز باعث تحرك و ايجاد حركت در فضا ميشود.
زعفرانیه
محمودیه
5. استفاده از طبيعت
در ساختمانهاي حياط دار كمبود طبيعت بوسيله ايجاد باغچه در كناره هاي حياط جبران ميشود . اما براي جبران آن در آپارتمان ميتوان از گلدانهاي كوچك كه در گوشه هاي فضا قرار مي گيرند استفاده كرد . سعي كنيد گلدانها را در كنار پنجره ها و يا تا جايي كه امكان دارد در كنج ديو ارها قرار دهيد ، زيرا معمولا" گوشه ديوار ها بدون استفاده مي مانند.
در نتيجه سعي كنيد تا جايي كه امكان دارد از رنگهاي روشن در طراحي داخلي آپارتمان استفاده كنيد . شايد اين سئوال برايتان پيش آيد كه بكارگيري اين همه رنگ روشن فضا را يكنواخت و سرد نمي كند؟ در جواب بايد بگويم اين هنر شماست كه با استفاده از قابها و وسايل تزييني كوچك با رنگ بندي متنوع فضا را جذاب تر نماييد

Monday, March 9, 2009

ساختمان هایی که تا 20 سال آینده در جهان ساخته می شوند

ساختمان آتلانتا: 2020
شهر آتلانتا
ایالت جورجینا
نوع پروژه: شهر سازی

این پروژه مربوط به ساخت یک استودیو میان رشته ای است که مرکز توسعه آتلانتا هزینه ساخت آن را بر عهده دارد مرکز توسعه آتلانتا یک موسسه فرهنگی و اقتصادی است که اهدافش ایجاد مرکز منسجم و پویا در آتلانتا و تبدیل آتلانتا به یک چرخه عظیم اقتصادی در منطقه جنوب غربی ایالات متحده آمریکا می باشد. محور توسعه شهری در شهر آتلانتا در جهات شمالی_جنوبی خیابان "پیچتری" است. اگرچه آنچه در ابتدا لازم به نظر می رسد توسعه راه کارهای انسجام شهری در جهات غربی_شرقی خطوط حمل ونقل "مارتا" است. به خصوص دهلیز طویل یک مایل و نیمی آتلانتا که مرکز دانشگاهی، باشگاه جورجیا و سالن ورزشی فیلیپس، مرکز CNN، تقاطع پنج راهه شهر، محوطه درانشگاه ایالت جورجیا و خیابان تاریخی "ابورن" و چندین مکان باستانی دیگر را به یکدیگر متصل می سازد. ساخت این دهلیز امکان شکوفایی بسیاری از برنامه های توسعه شهری را مهیا می کند و دریچه تازه ای بر روی ترابری شهری می گشاید.
این استادیو بسیاری از موانع و مسائل توسعه شهری را از را هکارهای از بین بردن خاشاکزارها، کنترل حمل و نقل شهری و پیاده ها رو ها و فضاهای باز شهری گرفته تا مشکلات تخصصی معماری و شهرسازی را منتهی می کند. دانشجویان سعی دارند در این راستا به راه حل های اساسی برای حل مشکلات شهرسازی و نفشه کشی شهری که از اهداف اصلی این استادیو است دست پیداکنند.
مدیر پروژه:Mitchell Joachim
فاز کنونی: مرحله نقشه کشی
زمان اتمام پروژه: سال 2020

مرکز تجارت جهانی
نیویورک
نوع: ساختمان های بلند مرتبه
برج "لوتاس"

کار ساخت این برج در منطقه مرکزی شهر نیویورک است.
ایده اولیه ساخت آن از روی انتشارات رساله های تخصصی "Zero" استخراج شده است.
مدیر پروژه: Mitchell Joachim & Micheal Sorkin Studio
فاز کنونی پروژه: مرحله نقشه کشی
زمان اتمام پروژه: سال 2011

ساختمان FAB TREE HAB
کمبریج
ایالت ماساچست
نوع: ساختمان سازی، شخصی

ساختار زیستگاه موجودات زنده
با توجه به نوشته هایی که از "توروا"، "امرسون"، "ویتمن" و "آلکوت" به دست ما رسیده نام این پروژهیک واژه بسیار تاثیر گذار در گذشته آمریکاییان بوده است و معانی شاعرانه ای برای آن عنوان می کردند.
آنچه از این تعاریف دستگیر انسان می شود در معنای سر پناه و آشیانه است اما این سرپناه در زبان کاربردی از نوع عزلتگاه، خانقاه، خلوتگاه های شاعرانه و خانه های ییلاقی در سبک "سیلوان" است.
در سال 1874 در یک گردهمایی های خودگردان که "توروا" و "آلکوت" به افتخار دوستشان "امرسون" در میان کشتزارهای غلات برگزار کردند به این مقوله بسیار پرداخته شد. اگرچه با توجه به پیشرفت تکنولوژی مردم به تدریج از عقاید پیشین خود فاصله گرفته اند اما هنوز هم در زندگی دنیوی بسیاری از انسان ها مسائل معنوی نهفته است و بخش لا ینفک وجودی انسان قلمداد می شود. این ساختمان به همان سبک های شاعرنه و عارفانه برای استفاده های شخصی ساخته خواهد شد.
مدیر پروژه: Mitchell JoachimT Javier ArbonaT Lara Greden
فاز کنونی پروژه: مرحله نقشه کشی
زمان اتمام پروژه: سال 2006
هزینه برآورد شده کنونی: 8000 دلار آمریکا
مساحت زمین: 1000 فوت
__________________

Monday, March 2, 2009

آپارتمان نشینی

خسته و کوفته از سر کار آمده بود و مي خواست بعد از يک روز پرکار حسابي استراحت کند اما سرش را که روي بالش گذاشت صداي گوپ گوپ ضبط همسايه روبه رويي روي اعصابش چنان فشاري وارد کرد که ناچار شد يک بالش ديگر روي گوش هايش بگذارد تا شايد صدا کمتر به گوشش برسد. اما فايده اي نداشت. صدا آنقدر نافذ بود که بالش هم فايده اي نداشت. به هر بدبختي که بود خودش را قانع کرد تا به همين وضع عادت کند و سعي کند بخوابد. تازه چشمش گرم شده بود که يک سر و صداي مهيب او را از جا پراند. خوب که گوش کرد فهميد صداي خداحافظي کردن همسايه طبقه پايين با مهمان هايشان است اما اين خداحافظي کردن آنقدر طولا ني و پر سر و صدا بود که به يک پديده آزار دهنده تبديل شده بود. آن طرف تر پسرکي که گويا بچه مهمان ها بود داخل ماشين پدرش نشسته بود و دستش را روي بوق گذاشته و تا جايي که توان داشت روي بوق فشار مي آورد. خانواده اش آنقدر غرق صحبت هاي قبل از خداحافظي بودند که يادشان رفته بود تقريبا نيمه شب است و ممکن است همسايه ها در خواب باشند.جمهوری خلا صه مهمان هاي همسايه با تمام سر و صداها و هياهوهايشان رفتند و فضا کمي آرام تر شد اما هنوز صداي ضبط همسايه روبه رويي قطع نشده بود، اما هرچه بود بهتر از سر و صداي مهمان هاي طبقه پاييني بود. تصميم گرفت که ديگر هر طور شده بخوابد و به سر و صداهاي اطراف توجه نکند چرا که فردا صبح ساعت 6 بايد سر کار مي رفت. یوسف آباد
در همين فکرها بود که حس کرد سقف در حال سوراخ شدن است. صداي جرجر شديدي به گوش مي رسيد. يادش افتاد کودک همسايه طبقه بالا  تازه راه افتاده و پدرش ديروز برايش يک روروئک خريده بود و حالا  کوچولوي نوپا داشت با اشتياق روروئک سواري مي کرد غافل از اينکه کف آپارتمان سراميک است و چرخ هاي روروئک روي کف سائيده مي شود و صداي دلخراشش همسايه طبقه پايين را کلا فه مي کند. جردن
شايد در مخيله پدر و مادر آن کوچولو هم نمي گنجيد که همسايه طبقه پاييني از صداي روروئک کودک نوپاي آنها در رنج و عذاب است. اما خب نمي شد ذوق و شوق پدر و مادري را که از قدم برداشتن کودکشان شاد هستند کور کرد و به  آنها تذکر داد. بايد با همه آنها کنار آمد.
تيک تيک ساعت نشان مي داد که ساعت از نيمه شب هم گذشته و او هنوز به خواب نرفته بود. سر و صداها يکي يکي اضافه مي شد و او با اضافه شدن هر صدايي کلا فه تر! ناگهان صداي دلخراشي به گوش رسيد که او را از جا پراند! اين بار واقعا نمي دانست صداي چيست؟ سنگيني پلک هايش و سنگيني سرش قدرت تشخيص را از او گرفته بود اما دقيق تر که شد يادش آمد در کوچه بغلي آپارتمان جديدي در حال ساخت است و از  آنجايي که روزها نمي توانند مصالح و تيرآهن را در خيابان حمل کنند ناچارند نيمه شب مصالح را به محل ساختمان سازي بياورند و پياده کنند. صداي آجرهايي که به يکباره از کاميون روي زمين ريخته مي شد همان صداي گوش خراشي بود که او را از جا پرانده بود. ونك - شيخ بهايي
خلا صه با هر بدبختي که بود خوابيد. اما سر و صداها چندين بار او را از خواب پراند. صبح با خستگي  و اعصاب ناراحت از خواب بيدار شد و براي رفتن به سر کار از خانه بيرون آمد. ساعت 6 صبح بود و اکثر همسايه ها در خواب بودند.
به محض اينکه پايش را داخل کوچه گذاشت احساس کرد  سرش خيس شده. اول فکر کرد اشتباه مي کند اما تصورش درست بود. يکي از همسايه ها کله سحر از خواب بيدار شده بود و داشت بالکن خانه اش را مي شست شايد به اين تصور که آن موقع صبح کسي در کوچه نيست و آب روي سر کسي نمي ريزد اما غافل از اينکه ...
خلا صه دردسرهاي زندگي آپارتمان نشيني بعضي وقت ها آنقدر زياد مي شود که ساکنان آپارتمان را حسابي کلا فه مي کند.دولت

انسان و مسکن

انسان موجودي اجتماعي است که کمال او در ارتباط با جامعه وبرقراري روابط مناسب با افراد جامعه رقم مي خورد. متاسفانه در دنياي امروزي به دليل پيشرفت علم و ماشيني شدن بسياري از خدمات افراد اشتغالهاي کاذبي براي خويش بوجود آورده اند و در عوض از بسياري از ضروريات باز مانده اند. امروزه افراد کمتر به برقراري ارتباط عاطفي با يکديگر مي پردازند وبيشتر اسير ظواهر شده اند لذا بسياري از حقوق انساني به دست فراموشي سپرده شده است چرا که بيشتر خواسته ها بر محور خويشتن مي چرخد. امروزه بر خلاف گذشته همسايگان با يکديگر ارتباط کمي دارند و چه بسا پس از سالها حتي نام فاميل يکديگر را نمي دانند واين در حالي است که ما انسانها هميشه به يکديگر نيازمند هستيم. کمترين مرتبه اين نياز همان ارتباطات عاطفي ميان شهروندان است که امروزه بسيار مورد بي توجهي قرار گرفته است. سعادت آباد
ثمره اين سردي ارتباطات نيز به صورت انواع و اقسام بيماريهاي رواني بروز خواهد کرد که انسان بدست خويش موجبات آن را فراهم ساخته است و نتيجه قرن حاضر براي انسان متمدن امروزي چيزي جز تنهايي نبوده است. لذا در اين نوشتار مختصر برآن شديم تا با بيان اهميت ارتباط با همسايه از لسان آيات و روايات ومنافع و مضرات مترتب بر اين ارتباط يا عدم آن اندکي اين احساس را در خويش بوجود آوريم که بيش از گذشته به مساله ارتباط با همسايگان بپردازيم و خود را ملزم به برقراري اين ارتباطات کنيم آن هم ارتباطاتي سالم و با رعايت تمام جوانب حقوقي افراد تا مبادا با عدم رعايت حقوق اين روابط جنبه منفي به خود بگيرد.

سکونت انسان

در اينکه انسان اجتماعي است و زندگي او بايد به صورت اجتماع و دسته جمعي باشد شکي نيست زيرا نيازمندي هاي انسان ايجاب مي کند که با همکاري ساير هم نوعان خود به رفع آنها بپردازد، هر فردي عهده دار کاري شود وهر گروهي مشکلي را  حل کند تا زندگي براي همه سعادت بخش و دلپذير گردد. اما آنچه در اين پژوهش به آن خواهيم پرداخت پيرامون مساله مسکن، همان عاملي که بدون وجود آن امکان جمع شدن افراد در يک جامعه کوچک يا بزرگ منتفي خواهد بود.  لذا در ابتدا بطور اجمال به انواع مسکن و محاسن و مشکلات هر يک خواهيم پرداخت. ظفر

 خانه هاي تک واحدي

مسکن به معناي محل سکونت جايي است که انسان درآن زندگي مي کند وانواع متفاوتي دارد.  خانه هاي تک واحدي يکي از انواع مسکن بوده و غالبا از يک محيط باز مانند حياط تشکيل شده و همچنين مشتمل بر محلي بسته مي باشد که داراي سقف بوده و افراد در آنجا زندگي مي کنند.  البته امروزه بدليل افزايش جمعيت کمتر شاهد چنين خانه هايي مي باشيم خصوصا در شهرهاي بزرگ غالبا خانه هاي جديد را بصورت آپارتماني بنا مي کنند.

منافع خانه هاي تک واحدي

اين خانه ها منافع بي شماري دارد که به چند مورد محدود آن اشاره مي کنيم.  از جمله اينکه حريم خانواده در آنها محفوظ مي ماند و آزادي و استقلال خانواده نيز خدشه دار نمي شود چرا که منازل تک واحدي با فاصله از يکديگر مجزا شده اند و هر قطعه از زمين به يک خانواده مشخص اختصاص پيدا مي کند بر خلاف منازل آپارتماني که در هر قطعه از زمين منازل زيادي احداث مي شود. تامين آرامش يکي ديگر از ويژگي هاي مثبت اين منازل مي باشد چون ارتباط منازل با يکديگر اندک مي باشد لذا همسايه ها کمتر از آلودگي هاي صوتي ناشي از خانه هاي مجاور رنج مي برند. از طرفي حياط جاي مناسبي براي بازي کودکان است و به آنها اجازه مي دهد باآرامش خاطر در حياط به بازي بپردازند خصوصا که نظارت والدين نيز بر آنان به آساني صورت مي گيرد.  حياط جاي مناسبي براي پرورش گل وگياه است و استفاده از منظره زيباي حياط و استفاده از هواي مطبوع بدون مزاحمت ديگران از مشخصات خانه هاي ويلايي است.  زنان خانه دار نيز در اين خانه ها آزادانه تر مي توانند کارهاي روزانه خود را انجام دهند چرا که وجود حياط امکانات ويژه اي را براي آنان فراهم مي کند.  البته مواردي که ذکر شد تنها گوشه کوچکي از منافع منازل تک واحدي بود اما از آنجايي که بيشتر هدف ما در اين پژوهش پيرامون ارتباط همسايه ها ست لذابيش از اين به آن نمي پردازيم. دولت - كيكاووس


معايب خانه هاي تک واحدي

يکي از معايب اين خانه ها عدم استفاده بهينه از امکانات زمين است.  همانطور که قبلا ذکر کرديم در اين خانه ها قطعات گسترده اي از زمين تنها به يک خانواده اختصاص مي يابد.  لذا افراد کمتري را در خود جاي مي دهد و هزينه زياد ساخت تاسيسات زير بنايي به شهر تحميل مي شود.  هزينه ساخت خيابان، لوله هاي آب، فاضلابها، تلفن، برق، لوله گاز، کابل تلويزيون، تامين روشنايي خيابان، نظافت و نگهداري خيابان همگي چند برابر خواهد شد چرا که تعداد خانه ها در هر واحد زمين افزايش پيداکرده و وسعت شهر افزايش مي يابد. يکي از مهمترين مشکلات اينگونه از منازل پراکندگي مراکز جمعي است.  در واقع دور شدن از مراکز خريد و تفريح و اداره ها و... بدليل فاصله زياد خانه ها با آن اماکن استفاده از وسايل حمل و نقل عمومي را غير اقتصادي مي کند. چرا که عمومااين فواصل بيش از آنست که پياده طي شود.

آپارتمان

آپارتمان خانه اي است داراي چندين پرت (منزل) خانه با چندين آشکوب (طبقه) خانواده ها در يک قلمرو معين همسايگي زندگي مي کنند ولي خدمات عمومي و فضاهاي تفريحي بطور مشترک در دسترس آنان قرار مي گيرد. تهرانپارس

محاسن خانه هاي آپارتماني

فراهم شدن محيط اجتماعي شايسته براي تربيت بهتر کودکان.  چرا که در اينگونه از منازل افراد ارتباط نزديکي با يکديگر دارند.  لذا محيطي مساعد براي برخوردهاي اجتماعي مناسب کودکان فراهم خواهد آمد و اين مساله شامل حال بزرگسالان نيز مي شود. خانواده ها به طور طبيعي شبکه روابط اجتماعي خود و فرزندانشان را گسترش مي دهند و آنها به عضوي از يک خانواده بزرگ تبديل مي شوند. در اين خانواده بزرگ افراد مختلف با مهارتهاي ويژه و گروه هاي سني متفاوت زندگي مي کنند که هر يک مي توانند اين مهارتها  را به ديگران منتقل کنند.  به دليل ارتباطات نزديک عاطفي که بين ساکنين آپارتمان بوجود ميآيد افراد در کارها به کمک يکديگر شتافته و همه مشتاقند که از کودکان  يکديگر مراقبت کنند. هر شخصي همواره حق انتخاب بين زندگي خصوصي در واحد مسکوني خود يا شرکت در فعاليتهاي اجتماعي را در فضاهاي عمومي مجموعه دارد.  زندگي در اينگونه مجموعه ها حس همکاري داوطلبانه و مسووليت پذيري اجتماعي را به خوبي ترويج مي کند. زندگي در اين مجموعه ها تجربه زندگي هماهنگ گروهي و اشتراکي مبني بر روشهاي دموکراتيک را براي همه ساکنان فراهم مي کند. استفاده بهينه از زمين بر پايه حداقل سطح اشغال و تراکم جمعيت بالا يکي از فوايد اين مجموعه ها است چرا که از پي آن هزينه هاي بسياري کاهش مي يابد از جمله نظافت خيابانها به دليل کم شدن وسعت شهر، تامين روشنايي و...  نزديک شدن مراکز تفريحي و عمومي بدليل اينکه منازل مسکوني سطح کمتري از شهر را اشغال مي کنند.  لذا فاصله اين مراکز نيز کمتر خواهد شد که خود کم شدن هزينه هاي اقتصادي و حمل ونقل را در پي دارد. استفاده از مناظر زيباي اطراف و دورنماي شهر نيز از منافع اين مجموعه ها ست که به ساکنان خود عرضه مي دارد
معايب خانه هاي آپارتماني

آپارتمان معايب زيادي دارد که در اينجا به موارد محدودي از آن اشاره مي کنيم. آپارتمان براي خانواده هاي بچه دار ايده آل نيست زيرا والدين براي عدم ايجاد مزاحمت براي ساير همسايه ها از بازي بچه ها در درون واحدهاي مسکوني جلوگيري مي کنند.  اين محدوديت کودکان را از حرکات طبيعي مورد نيازشان محروم مي کند که در نتيجه سبب بوجود آمدن رفتارهاي غير اجتماعي گوشه گيري و تماشاي بيش ازحدتلويزيون در آنها خواهد شد.  همچنين والدين ممکن است مانع بازي کودکان در حياط شوند زيرا نظارت بر آنها ممکن نيست زيرا پنجره تمام خانه ها مشرف به حياط نمي باشد.  سايه اين آپارتمانها بر روي ساختمانهاي اطراف افتاده لذا ساکنان اين ساختمانها از دريافت تابش خورشيد محروم مي گردند.  فرم فيزيکي اين محيطهاي مسکوني نقش اساسي در ارتکاب جرم بازي مي کنند. به علت عدم نظارت بر فضاهاي عمومي در ورودي ساختمان برروي هر کسي باز بوده و در نهايت ساکنان نسبت به جرم  و خشونت هاي اجتماعي آسيب پذير هستند.